گفتگو با خدا


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : شنبه 17 دی 1390
بازدید : 1297
نویسنده : سيروان خضرپور

گفتگو با خدا

 

I dreamed I had an Interview with god

خواب دیدم در خواب با خدا گفتگویی داشتم 

 

So you would like to Interview me? “God asked”

خدا گفت : پس میخواهی با من گفتگو کنی ؟

 

If you have the time “I said”

گفتم : اگر وقت داشته باشید 

 

God smiled

خدا لبخند زد

 

My time is eternity

وقت من ابدی است 

 

What questions do you have in mind for me?

چه سوالاتی در ذهن داری که میخواهی بپرسی ؟

 

What surprises you most about humankind?

چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند ؟

 

Go answered …

خدا پاسخ داد …

 

That they get bored with childhood

این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند 

 

They rush to grow up and then long to be children again

عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را می خورند  

 

That they lose their health to make money

این که سلامتی شان را صرف به دست آوردن پول می کنند

 

And then lose their money to restore their health

و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتی میکنند 

 

By thinking anxiously about the future That

این که با نگرانی نسبت به آینده فکر میکنند 

 

They forget the present

زمان حال فراموش شان می شود 

 

Such that they live in neither the present nor the future

آنچنان که دیگر نه در آینده زندگی میکنند و نه در حال 

 

That they live as if they will never die

این که چنان زندگی میکنند که گویی هرگز نخواهند مرد 

 

And die as if they had never lived

و آنچنان میمیرند که گویی هرگز زنده نبوده اند 

 

God’s hand took mine and we were silent for a while

خداوند دست های مرا در دست گرفت و مدتی هر دو ساکت ماندیم 

 

And then I asked …

بعد پرسیدم …

 

As the creator of people what are some of life’s lessons you want them to learn?

به عنوان خالق انسان ها ، میخواهید آنها چه درس هایی اززندگی را یاد بگیرند ؟

 

God replied with a smile

خدا دوباره با لبخند پاسخ داد 

 

To learn they cannot make anyone love them

یاد بگیرند که نمی توان دیگران را مجبور به دوست داشتن خود کرد 

 

What they can do is let themselves be loved

اما می توان محبوب دیگران شد 

 

learn that it is not good to compare themselves to others

یاد بگیرند که خوب نیست خود را با دیگران مقایسه کنند 

 

To learn that a rich person is not one who has the most

یاد بگیرند که ثروتمند کسی نیست که دارایی بیشتری دارد 

 

But is one who needs the least

بلکه کسی است که نیاز کم تری دارد

 

To learn that it takes only a few seconds to open profound wounds in persons we love

یاد بگیرن که ظرف چند ثانیه می توانیم زخمی عمیق در دل کسانی که دوست شان داریم ایجاد کنیم 

 

And it takes many years to heal them

و سال ها وقت لازم خواهد بود تا آن زخم التیام یابد 

 

To learn to forgive by practicing forgiveness

با بخشیدن ، بخشش یاد بگیرن  

 

To learn that there are persons who love them dearly

یاد بگیرند کسانی هستند که آنها را عمیقا دوست دارند  

 

But simply do not know how to express or show their feelings

اما بلد نیستند احساس شان را ابراز کنند یا نشان دهند 

 

To learn that two people can look at the same thing and see it differently

یاد بگیرن که میشود دو نفر به یک موضوع واحد نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند 

 

To learn that it is not always enough that they are forgiven by others

یاد بگیرن که همیشه کافی نیست دیگران آنها را ببخشند  

 

They must forgive themselves

بلکه خودشان هم باید خود را ببخشند 

 

And to learn that I am here

و یاد بگیرن که من اینجا هستم 

 

Always
همیشه

..

برگرفته از سایت:www.computer-iaufasa90.bloxblog.com




مطالب مرتبط با این پست :

می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/commenting/avatars/avatar08.jpg
مهشاد در تاریخ : 1394/1/4/englishstory111 - - گفته است :
عااااااااااااااااااااااااااااا االی بود دمت گرم

/weblog/file/img/m.jpg
sajjad در تاریخ : 1393/11/21/englishstory111 - - گفته است :
واقعا عالی بود

/weblog/file/img/m.jpg
taranom در تاریخ : 1393/4/21/englishstory111 - - گفته است :
واقعا عالی بود خیلی ممنونم از وب خوبتون...........

/commenting/avatars/englishstory111-767256.jpg
تبسم در تاریخ : 1393/3/24/6 - - گفته است :
خیلییییییییییییییییییییییییییی
عالییییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییی بود

/weblog/file/img/m.jpg
مریم در تاریخ : 1392/10/16/1 - - گفته است :
خسته نباشی.وبلاگ قشنگی داری.اگه ما از داستانهای وبلاگ دیگه کپی کنیم ودر وبلاگ خودمون بگذاریم غیر قانونی وغیر اخلاقیه؟شما خودتون چطور این داستانها رو بر میدارید؟تشکر.کمک بزرگی به من میکنید اگه جواب بدید.

/commenting/avatars/avatar17.jpg
mohammad در تاریخ : 1392/10/1/englishstory111 - - گفته است :
باحال بود ولي اگه ميتونيد داستان كوتاه هم بنويسيد.مممممممممنون


/weblog/file/img/m.jpg
mohammad در تاریخ : 1392/10/1/englishstory111 - - گفته است :
باحال بود ولي اگه ميتونيد داستان كوتاه هم بنويسيد.مممممممممنون

/weblog/file/img/m.jpg
mohammad در تاریخ : 1392/10/1/englishstory111 - - گفته است :
باحال بود ولي اگه ميتونيد داستان كوتاه هم بنويسيد.مممممممممنون

/weblog/file/img/m.jpg
azam heydari در تاریخ : 1392/9/28/englishstory111 - - گفته است :
kheili liiiiiiiiiiiiiiiiiikkeeeeeeeeeeee dare storit.mrc.

/commenting/avatars/avatar03.jpg
choi jinhoo در تاریخ : 1392/8/9/englishstory111 - - گفته است :
خیلی قشنگ بود<img src=\"http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(25).gif\ " width=\"18\" height=\"18\">


میتونم تو وبلاگم اینو بزارم<img src=\"http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(3).gif\ " width=\"18\" height=\"18\">


اگه اجازه بدید میخوام بزارم


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








به وبلاگ من خوش آمدید

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان داستان انگليسي با ترجمه فارسي و آدرس englishstory111.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






کد متحرک کردن عنوان وب

آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 30
بازدید کل : 1662
تعداد مطالب : 28
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1

RSS

Powered By
loxblog.Com